اندیشمندان جامعه گرا انسان را موجودی اجتماعی می دانند که باید به گونه ای تربیت شود که در اجتماع و همراه با آن پیش برود و خود را عضوی از آن بداند. امامت عامل نظام و وحدت جامعه اسلامی و سرحلقه امت است، امامت یکی از مباحث کلامی دیگری است که وحی را در تبیین و توجیه آن گریزی از کمک عقل نیست. از این رو شیخ صدوق به دنبال استناد به روایات اهل بیت(ع) و شاگردانشان می کوشد با روشی استدلالی موضوع نبوت و امامت را اثبات کند. او با نقل روایتی از فضل بن شاذان، دلیل وجوب ارسال رسل را حکمت خداوندی می داند و می گوید برای دوری بندگان از معاصی و فساد در جامعه و جلوگیری از اختلال در نظام زندگی، اقرار به معرفت خدا و حجت او در زمین ضروری است. اما چون در نهاد بشر نیروی ویژه ای برای ارتباط مستقیم با خالق وجود ندارد، باید رسولان و حجج معصوم بین آنها باشند تا با یادآوری منافع و مضارشان، آنها را هدایت کنند. همچنین، وجود امام نیز برای حفظ حدود و حقوق اجتماعی مردم لازم و ضروری است. هیچ قوم و ملتی را نمی یابید که زندگیشان توانسته باشد بدون وجود قیم و رئیس، بقا و استمرار داشته باشد. از نظر صدوق حتی در یک زمان نباید بیش از یک امام در جامعه حضور داشته باشد؛ چون تدبیر امور مختل میشود و از آنجا که هیچ کدام بر دیگری اولویت ندارد، مردم گرفتار مشاجره و سرگردانی خواهند شد وی همچنین با اشاره به روایتی از مناظره منصور بن حازم با عده ای دیگر میگوید: «به آنان گفتم قیم قرآن کیست؟ گفتند عبدالله ابن مسعود و فلانی، و فلانی هم میداند. گفتم همه قرآن را؟ گفتند نه. گفتم بنابراین کسی جز علی ابن ابیطالب را نیافتم که بگوید همه آن را می داند. پس وقتی در بین مردم فقط یک نفر بگوید همه را میداند، در این صورت گواهی میدهم که علی ابن ابیطالب قیم قرآن است و اطاعت از وی واجب است و بعد از رسول خدا بر همه مردم حجت است و آنچه درباره قرآن میگوید حجت است» به نظر صدوق، وجود امام عامل گسترش عدالت و سامان یافتن زندگی مسلمان ها می شود. ایشان می گوید چه کسی می تواند به نیازمندیهای انسان ها بدون بخل و تبعیض جواب دهد، به جز امام معصوم که منصوب خداوند است. ترجمان دیدگاه شیخ المحدثین معطوف به این نکته است امامی که ازطرف خداوند در جامعه برگزیده شده است نمی تواند نسبت به امورات جامعه منفعل یا منزوی باشد بلکه نسبت جامعه ای که در آن قرار دارد، کنش گر فعالی است که دارای اثرگذاری تعیین کننده می باشد. در همین ارتباط به نقل از امام رضا علیه السلام آمده که بطورکلی این امام همان برای امام جامعه چهارکار کرد را عنوان می نماید که عبارتند از: ١- دعوت کننده به سوی دین خداوند ٢- اقامه کننده دین خدا در جامعه ٣- توانا بر مدیریت جامعه ٤- باعث نظم و امنیت جامعه. در روایتی معروف به حدیث لوح از جابر عبدلله انصاری که از حضرت زهرا نقل کرده و در منابع مختلف روایی شیعه با اسناد صحیح آن آمده است و در روایتی دیگر پیامبر اسلام درباره تعداد امامان بعد ازخود میفرمایند: «أنا سید النبیین و علی بن أبی طالب سید الوصیین، وإن أوصیائی بعدی اثنا عشر، أولهم علی بن أبی طالب وآخرهم القائم؛ پیامبر خدا: من سرور انبیاء هستم و علی بن ابی طالب سرور اوصیاء است. اوصیای پس از من دوازده تن هستند که نخستین آنها علی بن ابی طالب و آخرین ایشان قائم است . امام رضا در تبیین جهات مختلف امامت به این امر اشاره نموده است و از روایات حضرت، نقش مهم و حیاتی امام در جامعه با داشتن کارکردهای چهارگانه مشخص و معلوم می شود. صدوق در جایی دیگر به نقل از ثامن الجج آورده است : هم الذین بهم یتوجه الی الله عزوجل والی دینه ومعرفته»؛ امامان کسانی هستند که مردم توسط آنان به خداوند متعال و دین و معرفت آن توجه پیدا می کنند. صدوق معتقد است امام بعد از انبیاء الهی تنها شخصی است که می تواند دین را درجامعه برپا نماید واین از کارکردها و فلسفه وجودی امام در جامعه نشأت می گیرد. برای همین است که امام رضا بروجود این کارکرد درامام تاکید می نماید که امام می تواند دین الهی را در جامعه و میان مردم برپا کند زیرا امام ذاتا قیام کننده است برای امر خداوند در زمین که دراین باره می فرماید: «قائم بامرالله عزوجل» از منظر امام رضا ،امام همان کارکرد انبیاء را دارد تا بتواند در جامعه دین را برپا نماید چرا که اگرامام نباشد دین خدا در معرض تغییر احکام و سنن الهی قرار می گیرد «وغیرت السنن والاحکام» وبرای همین است که امام را تمام کننده فریضه های الهی بر شمرده اند «بالامام تمام الصلاه والزکاه والصیام والحج والجهاد»؛
از شیخ صدوق به چند روایت بر میخوریم که حضرت رضا از زوایای مختلف به حفظ امنیت و مرزها و حتی هویت و ملیت مردم تاکید مینماید و میفرماید: «یمنعهم من التعدی والدخول فیما حظر علیهم»؛ امام از تعدی و دخول دشمنان علیه مردم منع و محافظت می کند. حضرت شیخ صدوق امام را بعنوان قیم و حافظ مردم معرفی می نماید که اگر نباشد ملیت وهویت مردمان جامعه به خطر خواهد افتاد: «انه لولم یجعل لهم اماما قیما امینا حافظا لدرست المله». با بیان این روایت که امام حافظ هویت مردم است می توان فهمید که کارکرد امام برای جامعه، چقدر از اهمیت والایی برخوردار است. صدوق بر این اعتقاد است که مردم اگر می خواهند به مسئله همیشه مهم جوامع درتاریخ – امنیت – برسند باید به ریسمان برگزیده وخلیفه الهی ، امام در جامعه چنگ بزنند چرا که امام از طرف خداوند، امین و قیم و حافظ برای مردم تعیین شده است: «اماما قیما امینا حافظا». از منظر امام رضا علاوه براینکه امام، امنیت داخلی را به ارمغان می آورد وباعث حفظ هویت و ملیت مردمان جامعه میشود، در کنار آن به امنیت مرزهایی که از خطرات دشمنان خارجی همواره مورد تهدید می باشد، می رسد و نمی گذارد مرزهای جوامع اسلامی دچار تزلزل گشته و به نا امنی کشیده شود. شیخ صدوق به نقل امام رضا می نویسد ا: «ومنع الثغور والاطراف»؛ امام ازحدود و اطراف جوامع محافظت مینماید. او می افزاید : توسط امام، امنیت و آرامش به جامعه منتقل گشته و جامعه روی آسایش را می بیند و در کنار آن، امور مسلمین را نظم وسامان میدهد: «و نظام المسلمین»؛ تاهمه مردم بر پایه عدالت و برابری که امام به ارمغان آورده است در جامعه ای امن، زندگی خود را الهی و دینی بنا نهاده و به سر منزل مقصود – سعادت و تکامل – برسند. از روایات بر می آید که امام در جامعه، ابعاد مختلفی از امنیت و آسایش مردم را فراهم می نماید، از بعد روحی و روانی جامعه تا ابعاد نظامی و هویتی و مرزهای اعتقادی و فکری آنها را نیز در بر می گیرد. آری امام کارکرد ایجاد نظم و آسایش و امنیت در جامعه را دارد و ازطرف خداوند نیز این توانایی و قدرت به ایشان اعطاء شده است. منتهی باید توجه کرد که امام در صورتی می تواند این مهم را در جامعه اجرا نماید که صاحب قدرت و حکومت باشد و در راس جامعه قرار گرفته باشد. امری که درطول تاریخ مردم از آن بی بهره و غافل مانده اند و به جای اینکه حصول امنیتشان را در این خاندان بجویند دنبال افراد نا لایقی رفتند و در منصب حکومت قرارشان دادند که نتیجه اش جز نا امنی و آوارگی و تسلط بیگانگان بر ناموس و مآل مسلمانان چیز دیگری برای آنها نداشت و امام رضا و سایر ائمه اطهار با بیان روایاتی چنین که نمونه هایی ازآن ها را بیان کردیم به مردم اعلام می کنند که به سوی امام حق و واقعی که از طرف خداوند جانشین پیامبر گشته و توسط حضرت بر همگان معرفی شده است، بشتابند تا در سایه لطف و مدیریت ایشان به آسایش و آرامش حقیقی برسند. یکی ازمهم ترین کارکردهای امام درجامعه از منظرروایات امام رضا این است که امام قیام به احیای امرالهی می کند و درجامعه برپاکننده حدود و احکام الهی می باشد. برای همین است که امام را خلیفه الهی و جانشین و برگزیده او باید دانست ،آن کسی که صاحب اصلی معارف اصیل دینی وعلم الهی می باشد می تواند در جامعه به خوبی نسبت به برپایی حدود خداوند اقدام نماید و دین الهی را درهمه شئونات انسان، جاری وساری سازد تا آن آثاری که برای اقامه کردن دین در جامعه است شامل جامعه اسلامی بشود. حال که مشخص شد امام دعوت کننده به سوی خداوند است و در جامعه، دین خدا را اقامه و برپا میکند، امام رضا به بخش ویژه دیگری از کارکردهای امام اشاره می نمایند از روایات منقول شیخ صدوق از امام رضا ، در می یابیم مدیریت امام در جامعه از کارکردهای امامت می باشد و ایشان امام را دارای این قدرت و هنر می داند و معتقد است امام به عنوان شخصی که برامامت و پیشوایی جامعه توانمند است «مضطلع بالامامه»؛ همچنین روایات نقل شده از صدوق حاکی از این است که امام توانا بر امامت، مدیر و مدبر در جامعه می باشد که توانایی مدیریت درعرصه های مختلف جامعه را دارد وبا علم الهی خود به همه ابعاد مختلف مدیریتی واقف بوده و امور اجتماعی و سیاسی زمان خود را می داند وبه عنوان عالم سیاسی در روایات امام رضا مطرح میشود «عالم بالسیاسه»؛ امام عالم به امور سیاست است .
علم به امور سیاسی وتوانایی در امامت جامعه، نشانگر دارا بودن کارکرد مدیریت در امام است.
صدوق به نقل از حضرت رضا علیه السلام آورده است :امام همانند ستون خیمه، نقش عمود و ستون جامعه را ایفا میکند «ان والی المسلمین مثل العمود فی وسط الفسطاط»؛
همانا ولی مسلمین همانند عمود در وسط خیمه است ،اگر توانا در امور مدیریتی نباشد آن جامعه محکوم به شکست خواهد بود.
نمونه های فراوانی برای وجود توانایی مدیریت در ائمه اطهار علیهم السلام درمنابع تاریخی شیعه و سنی می توان یافت.
از آن نمونه ها می توان به مدیریت امام علی در زمان حساس بعد از وفات پیامبر در جامعه اشاره کرد که هرآن بیم ازبین رفتن دین اسلام بود و امام علی با مدیریت خود توانستند، فتنه هایی که برای ازبین بردن اسلام تدارک دیده شده بود را خنثی نمایند.
آن حضرت در این باره در نامه ۶۲ نهج البلاغه میفرماید:
«فأمسکت یدی حتی رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الإسلام یدعون إلی محق دین محمد؛ فخشیت إن لم أنصر الإسلام و أهله أن أری فیه ثلما أو هدما تکون المصیبة به علی أعظم من فوت ولایتکم التی إنما هی متاع أیام قلائل»؛
دست نگه داشتم تا این که دیدم گروهی ازمردم ازاسلام برگشتند (مرتد شدند) و مردم را به محو دین محمد دعوت میکنند، ترسیدم که اگر دراین لحظات حساس، اسلام و مسلمین را یاری نکنم، خرابی و یا شکافی دراسلام خواهم دید که مصیبت آن برمن ازمصیبت ازدست رفتن چند روزه خلافت بیشتر است.
برای رسیدن به آرامش و ایجاد نظم و امنیت درجامعه، راه های مختلفی را انسان در جوامع خود امتحان کرده است که بر اثر قدرت طلبی ها و درگیری های افراد مختلف نوعا با شکست مواجه شده است.
دین اسلام وجود نظم وامنیت درجامعه را همراه با حکومت افراد صالح و اولیاء الهی می داند و وجود این دو مقوله در جامعه را نتیجه حکومت صالحان تحت حاکمیت خداوند بیان می نماید.
از روایات چنین برمی آید که حضور امام درجامعه باعث امنیت و آسایش است و فرقی نمی کند که امام در حالت ظاهری در جامعه باشد یا در زمان غیبت باشد.
از امام مهدی (عج) عبارتی با عنوان اینکه امام باعث امنیت وآسایش اهل زمین است وارد شده که حضرت «در نامه ٔ مبارک خود به «اسحاق بن یعقوب» چنین می فرماید:
إنی أمان لأهل الأرض، کما أن النجوم امان لأهل السماء»؛ من مایه ٔ آرامش و امنیت هستم، همان گونه که ستارگان آسمان، باعث امنیت آسمانیان هستند.
با توجه به مراتب عنوان شده ، عیان است که حضرت شیخ صدوق با تبحر و مهارت توانسته است با تکیه بر موضوعات مختلف و منبعث از آموزه های قرآنی و معارف ائمه اطهار به اثبات حقانیت اهل بیت پیامبر گرامی اسلام و امامت امامان شیعه بپردازد.
نویسنده علی خلیجی





